English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (787 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is a man with a kind heart. U قلب مهربان ورئوفی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
gentler U مهربان
milder U مهربان
mild U مهربان
affectionate U مهربان
debonnaire U مهربان
couthie U مهربان
good-natured U مهربان
gentlest U مهربان
charitable U مهربان
good U مهربان
mildest U مهربان
meek U مهربان
benign U مهربان
gentle U مهربان
well-disposed U مهربان
opens U مهربان رک گو
kindly U مهربان
opened U مهربان رک گو
open U مهربان رک گو
good natured U مهربان
good hearted U مهربان
benignly U مهربان
comkpliant U مهربان
kindhearted U مهربان
warmheartedness U مهربان
kind hearted U مهربان
heart-warming U مهربان
tender minded U مهربان
endearing U مهربان
complaisant U مهربان
accomodating U مهربان
affable U مهربان
compassionate U مهربان
kind-hearted U مهربان
bighearted U مهربان
merciful U مهربان
benignant U مهربان
condescending U مهربان
affetionate U مهربان
blithe U مهربان
mellowed U دلپذیر مهربان
softer U مهربان نازک
softest U مهربان نازک
well disposed U مهربان سرکیف
Mother Nature U طبیعت مهربان
mellows U دلپذیر مهربان
mellowing U دلپذیر مهربان
friendlies U مهربان موافق
humane U مهربان باشفقت
gracious U مهربان دلپذیر
friendliest U مهربان موافق
friendlier U مهربان موافق
clement U رحیم مهربان
placable U مطبوع مهربان
kind U غیرنقدی مهربان
kindest U غیرنقدی مهربان
kinds U غیرنقدی مهربان
soft U مهربان نازک
mellow U دلپذیر مهربان
warmhearted U مهربان مهربانی
friendly U مهربان موافق
neighbourly U مهربان معاشر
caring U مهربان-خونگرم -دلسوز
to be kind to... U مهربان بودن نسبت به ....
well disoised U خوش حالت مهربان
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
heart is in the right place <idiom> U قلب مهربان داشتن
amiable U مهربان دوست داشتنی
obliging U حاضر خدمات مهربان
he was very kind indeed U راستی چه اندازه مهربان بود
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to go easy on somebody [something] U با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
He has a harsh exterior but a kind heart. U ظاهرش خشن است ولی قلبش مهربان است
how kind he is U چقدرمهربان است چه مهربان است
he is ill with fever U تب دارد
he has worms U دارد
hast U او دارد
has U دارد
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he has a rage for money U دارد
chains U دارد.
there is a time for everything U دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
it is usual with him U عادت دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
Windows GDI U بیتی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
virus U وجود دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
walls have ears U گوش دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
our library is well stocked U خوبی دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
the probability is U احتمال دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
viruses U وجود دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
it depends [on] U بستگی دارد [به]
he is fifty U تمام دارد
god is U خداوجود دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
he is 0 years old U او ده سال دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
it has sides U سه پهلو دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
delectus U برای ترجمه دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
the switch is on U برق جریان دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
bass U کسی که صدای بم دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
in all like U احتمال کلی دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
significance U معنای مخصوص دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com